مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,بحثی پیرامون باور به تثلیث در مسیحیت.مصطفی ملکیان, تفسیر , شعر

بحثی پیرامون باور به تثلیث در مسیحیت.مصطفی ملکیان
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : سه شنبه 21 شهريور 1396
نظرات

 

منظور دیگر از تثلیث ممكن است « سه خدا باوری » باشد. مثل تصورهای عامیانه ‏ای كه از دین زرتشتی وجود دارد كه می‌گویند به دو خدا قائلند. در این تصویر از تثلیث نمی‏توان در « سه خداباوری » این همانی را به سه چهره مختلف نسبت داد و گفت این خدا همان خداست، بلكه اینجا باید گفت این خدا، دو خدای دیگر نیست و آن خدای دیگر، این دو خدا نیست. این نظر در جانب افراط است و كاملاً با وحدت خداوند منافات دارد و لذا این تصویر از تثلیث را نیز مسیحیان قبول ندارند.

از صدر مسیحیت علی‏ الخصوص بعد از شورای نیقیه، مشكل مسیحیت این است كه تصویری از تثلیث بدهد كه بین دو تصویر : « خدای واحد در سه چهره » كه در جانب تفریط است و « سه خدا باوری » كه در جانب افراط است قرار بگیرد، و این كار هنوز مورد تحقیق متكلمین مسیحیت است. اینها قائلند كه هنوز نتوانسته‏ اند یك تصویر عقل‏ پسند ارائه دهند كه نه در جانب تفریط باشد، نه در جانب افراط . در این مورد ارجاع داده می‌شود به كتاب «تجسد الهی » که نویسنده آن هانس كینگ، یكی از اعاظم متكلمان این قرن مسیحیت آلمانی است كه كاتولیك مذهب می‌باشد. او در این كتاب تمام تصویرهای مختلفی كه از صدر مسیحیت تا زمانی حاضر داده شده است و به تفریط یا افراط می ‏انجامد را آورده است. و در اواخر كتاب ( تقریباً دو یا سه صفحه آخر كتاب ) او می‌گوید آنچه كه خواننده از این كتاب در می‏ یابد، و قصد من نویسنده هم همان است ، این است كه مسیحیان از ارائه یك تصویر خردپذیر از تثلیت ناتوان بوده ‏اند. اما همه این تصویرهای بین تفریط و افراط یك بیان را ارائه می‌كنند و آن «خدای واحد در سه جوهر» یا اقنوم است، كه اقنوم كلمه ‏ای یونانی است و به معنای جوهر می‌باشد و تعبیر اقانیم ثلاثه بخاطر همین است.


تفاوت جواهر نزد فلوطین و خدای واحد در سه جوهر

نكته لازم به ذكر در اینجا این است كه این « خدای واحد در سه جوهر» را نباید با جواهری كه فلوطین می‌گفت اشتباه كرد. او قائل بود كه سه جوهر در جهان وجود دارد و از این سه جوهر تعبیر به « احد »، « عقل » و« نفس » می‌كرد . او قائل بود كه این سه جوهر به طور مستقل در جهان وجود دارند و این « جواهر ثلاث فلوطینی » را نباید با « خدای واحد در سه جوهر » اشتباه گرفت. این دو، یعنی جواهر ثلاث فلوطینی و خدای واحد در سه جوهر، دو فرق عمده دارند :

1️⃣ فرق اولشان این است كه، این جواهر ثلاث فلوطینی حاصل استدلالات عقلی و فلسفی است. یعنی فلوطین یك سلسله استدلالات عقلانی اقامه كرده كه نتیجه این استدلالات این شده است كه در جهان باید سه چیز مستقل وجود داشته باشد. البته ممكن است این استدلالات خطا باشد ولی این وجه مسئله مورد نظر ما نیست بلكه مسئله‏ای كه مطرح است این است كه استدلالات عقلی و فلسفی منتهی به چنین نتیجه‏ ای شده است ( حال یا استدلال فلسفی درست یا استدلال فلسفی نادرست ). اما تاكنون هیچ متفكری در جهان اعم از مسیحی یا غیرمسیحی نگفته است كه استدلالی فلسفی اقامه شد كه نتیجه آن « خدای واحد در سه جوهر» بوده است. بلكه همه مسیحیان می‌گویند « خدای واحد در سه جوهر » را ما تعبداً قبول كردیم ولی سعی نمودیم این تعبد را قالب عقلی و فلسفی ببخشیم و با استدلال عقلی متقن كنیم.

2️⃣ فرق دوم هم این است كه، احد، عقل و نفس به نظر فلوطین از نظر وجودی در سه مرتبه قرار دارند. احد در اعلی‏ المراتب است ضعیف‏تر از او عقل است و ضعیف‏تر از عقل نفس است؛ اما از نظر مسیحیان اب و ابن و روح ‏القدس از نظر وجودی در یك مرتبه هستند و اینگونه نیست كه شدت و ضعف وجودی داشته باشند.

بحثی پیرامون اشکالی در باب آیه 116 سوره مائده
نكته ‏ی آخر اینكه قرآن كریم در جایی كه بحث تثلیث مسیحیت را مطرح می‌كند، می‏فرماید ما از عیسی (ع) در قیامت می‏پرسیم: «وَ إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنّاسِ اتَّخِذُونی وَ أُمِّیَ إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللّهِ » .مائده /116
اینجا دو اشكال پیش می‌آید: 
‌أ. مسیحیان می‌گویند ما به تثلیث قائلیم اما این آیه ما را به تثنیه قابل كرده است و گفته شما به عیسی و مریم قائل هستید، كه این دو خدا هستند. اما این اشكال چندان وارد نیست چون « من دون الله » را علاوه بر خدا می‌توان معنا كرد و گفت تثلیث باقی است و تثنیه نیست.

‌ب. اما اشكال دوم اینكه مسیحیان می‌گویند ما به اب و ابن و روح ‏القدس قائل هستیم و حرفی از مریم (س) نداریم، این مورد را چرا قرآن به ما نسبت می‌دهد؟ ‌البته یك فرقه‏ ای در مسیحیت در اسپانیا، در قرن بیستم ظهور كرده‏ اند كه به مریم قائل هستند. اما این غیر از مطلب مورد اشاره قرآن است. زیرا اولاً این فرقه در قرن بیستم در بخشی از اسپانیا و پرتغال به وجود آمدند و این غیر از آن چیزی است كه در 1400 سال پیش مورد خطاب قرآن بوده است. ثانیاً، این‌ها به تثلیث قائل نیستند بلكه به ترفیع قائل هستند و حضرت مریم (س) را اضافه كرده اند، اب، ابن، روح القدس، مریم (خدای مادر). علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان به این اشكال متفطن شده و دفاعی كرده ‏اند كه از لحاظ تاریخی قومی بوده‏ اند كه به خدایی حضرت مریم (س) قائل بوده‏ اند. كه برای بحث به ذیل آیه فوق ( 116. مائده ) مراجعه شود.

درسگفتار تصورات مختلف از خدا،سال 1374

استاد مصطفی ملکیان


مطالب مرتبط با این پست
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود